سلام دوستان ☺ ♀️
خیلی زود سر اصل موضوع می رم
یک داستان کوتاه از کتاب ( بال هایت را کجا جا گذاشتی ؟ ) آوردم ، داستان های دیگه هم داره که اونا رم بعدا می ذارم
راستی
این اولین داستان کتاب هست و بقیه داستانا رو هم به ترتیب می ذارم ،،، خب گفتم بدونین ..
**********
( ترانه ای روی زمین افتاده بود . قناری کوچکی آن را برداشت و در گلوی نازک خود ریخت . ترانه در قناری جاری شد . با او در آمیخت . ترانه آب شد . ترانه خون شد . ترانه نَفَس شد و زندگی .
قناری ترانه را سر داد . ترانه از گلوی قناری به اوج رسید . ترانه معنا یافت . ترانه جان گرفت . قناری نیز ؛ و همه دانستند که از این پس ترانه ، بودن است . ترانه ، هستی است . ترانه ، جان قناری است .
ایمان ، ترانه آدمی ست . قناری بی ترانه می میرد و آدمی بی ایمان . )
( داستان های کوتاهِ کتاب بال هایت را کجا جا گذاشتی ؟ ، نویسنده : عرفان نظرآهاری )
**********
معرفی بازی ترسناک Granny ، هم برای Pc هم برای اندروید
آموزش تنظیم و سیو کردن زیرنویس در برنامه کام پلیر ( KMPlayer )
ترانه ,، ,قناری ,داستان ,کتاب ,بال ,داستان های ,گذاشتی ؟ ,جا گذاشتی ,کتاب بال ,ترانه ،
درباره این سایت